خاطرات همسر شهید احمد یوسفی را در «پاییز آمد» بخوانید
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۳۷۲۴۱
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، عشق داستان عجیبی دارد. در هر دوره و هر زمانی داستانی که بر محور عشق تقریر شود، مخاطبان خود را پیدا میکند و روایت این عاشقی سالها میهمان دلدادههای جوان میشود، اما در این میان عشقهایی که در دوری شکل گرفتهاند نه در مجاورت، عشقهایی که روزها را برای وصل شمردهاند، داستانی جدا دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب «پاییز آمد» خاطرات فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی است که به قلم گلستان جعفریان نگاشته شده و توسط انتشارات سوره مهر در ۲۴۰ صفحه به چاپ رسیده است.
در شروع کتاب نویسنده عنوان میکند از سال ۹۵ به مدت ۴ سال برای کتاب زحمت کشیده است و طی این چهار سال بیست سفر به زنجان داشتهاست. با این تفاسیر قصهی پیش رو جذابیت خاصی داشته که نویسنده را چند سال درگیر خود کردهاست. گلستان جعفریان، به خوبی کتاب را شروع کردهاست؛ او اشکهای همسر شهید را به باران پاییزی گره زده تا دل خواننده را از همان اول برای یک روایت عاشقانه، با خود همراه کند. به قول خود فخرالسادات، فخری شیطون داستان زندگیش را از کودکی آغاز میکند. در مورد خانه و خانواده به زبان دخترکی بازیگوش صحبت میکند. دختر کوچولوی سادات از هفت سالگیش میگوید که رو به پدر نماز میخواند و پدر را قبلهی خود میدانست. در جای دیگر خاطرهای متفاوتتر از پدر عنوان میکند: «مجری دخترها را یکی یکی بلند میکرد، آنها روی سن میرفتند و میرقصیدند. پدرم دستش را گذاشته بود روی دست من مدتی که گذشت مجری به من که موهایم را خرگوشی بسته بودم و پیراهن قرمز زیبایی با گیپورهای سفید تنم بود، اشاره کرد بروم روی سن. پدرم آرام دست مرا فشار داد و ...».
دخترک قصه از محل تولدش میگوید که مادرش به شدت وابستهاش بوده و وقتی مادرش دستور انتقال پدرش به زنجان را میشنود از سر عصبانیت میگوید ما را تبعید کردند، منتقل نکردند. فخرالسادات در ادامه از چهار راه لشکر مشهد و حرم مطهر و شور و حال کودکی میگوید که با انتقال به زنجان همه چیز به هم میریزد. طبق گفته خودش زنجان یک شهر کوچک با تعدادی خانه کاه گلی بود و دو سه خیابان بیشتر نداشته! نکته قابل توجه اینکه در زنجان تمام خانمها محجبه بودند و این برای فخری قصه ما عجیب بودهاست.
در ادامه و از فصل دوم وارد جریانات انقلاب اسلامی میشود و میگوید که برادرش علاء واسط او و مبانی انقلاب بوده. دلهرههای مادرانه و پدرانه، شلاق خوردن علاء و داستانهایی که نسل امروزی خیلی کم شنیده و لمس کردهاند. این کتاب لحظه به لحظه جوان انقلابی را توصیف میکند و خواننده را در صحنه انقلاب زنجان حاضر میکند.
فخرالسادات پس از پشت سر گذاشتن اتفاقات تلخ و شیرین قبل از انقلاب در مورد اتفاقات مدارس بعد از انقلاب سخن میگوید. او میگوید چگونه عکس آیت الله طالقانی را از بالای تخته سیاه مجاهدین خلق پایین کشید.در فصل چهار کتاب جنگ ایران و عراق شروع میشود و فخری که در کودکی موهایش را خرگوش میبست این سری باید چادر خود به کمر بسته و به یاری مجروحان جنگی بشتابد. او میگوید اوایل تشکیل سپاه پاسداران، کسی قبول نمیکرد که حقوق دریافت کند. حتی در مواقعی افراد رده بالا برای شستن ظروف در آبدارخانه آستین بالا میزدند. فخری ۱۷ ساله از احمد یوسفی رئیس پایگاه بسیج زنجان میگوید که از او خواستگاری میکند و جواب و رفتار پدرش شنیدنیست. شب خواستگاری با تمام جزئیات بیان شده و رفتاری که علاء با مهمانها داشته و بدون اجازه پدر جواب مثبت به خواستگارها داده بود از زبان فخری شنیدنی است. در ادامه داستان قرار شد امام (ره) عقدشان را بخواند، اما به خاطر شرایط نامساعدی که داشت آقای هاشمی رفسنجانی عقدشان را خواند. از مرحله عقد به بعد لحظاتی عاشقانه همراه با خجالت چشمهای خواننده را لبریز از عشق میکند. او در ادامه از دیوانگیهای احمد میگوید و زندگی لبریز از عشق. به قود خود فخری نمیدانم در دنیا چه لذتی بالاتر از این است که جفتت را پیدا کنی و بر او عاشق شوی و هر روز دلیل خوشایندتر و بهتری برای دوست داشتنش بیابی! در ادامه داستان از جان فشانی رزمندگان در طی جنگ تحمیلی سخن به میان میآید. با تمام تلاشهایی که طی این سالها از طرف ارگانهای مختلف انجام شده، اما حق مطلب در مورد شهدا و رزمندگان ادا نشدهاست. این کتاب با بیان جزئیات زندگی یک رزمنده تا حدودی سختی راه را به جوانان امروزی نشان میدهد. به قول سید علاء انقلاب بچه بازی نیست، باید پای عهدی که بستی بایستی.
راست است هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند در ادامه کتاب نامههایی که بین فخرالسادات و احمد رد و بدل شده را میخوانیم. در بخشهایی از نامهها به جرات میتوان گفت اشک خواننده جاری میشود. زندگی یک زن تنها با بچههای خردسال، دوری احمد و ... دردهایی است که برای فخری ۵۰ کیلویی قابل تحمل است. فصل ده کتاب دل هر انسانی را به درد میآورد، نویسنده صحنههای شهادت و خبر شهادت را به زیبایی تمام به تصویر کشیدهاست. در آخر کتاب عکسهای فخر السادات از کودکی و عکسهای مشترکش با احمد و چند شهید دیگر به تصویر کشده شدهاست. همچنین نامههایی که در متن آمده به صورت تصویری و با دستخط شهید احمد یوسفی و فخرالسادات چاپ شده است.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سوره مهر تازه های نشر احمد یوسفی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۳۷۲۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقد نباید مایه نگرانی تولیدکنندگان کتاب شود
ایسنا/مازندران جلسه نقد و بررسی کتاب «لبخندی که گم شد» اثر فاطمه قنبری با موضوع زندگی و شهادت شهید «سید جواد اسدی» از شهدای مدافع حرم در سالن اجتماعات کتابخانه ابنشهرآشوب ساری برگزار شد.
شهدا الگوهای نوجوانان و جوانان ما هستند
رییس اداره کتابخانههای عمومی ساری شامگاه ۱۸ اردیبهشت در این جلسه با اشاره به فعالیتهای متنوع کتابخانههای استان گفت: این بار توفیق پژوهش و نگارش زندگی شهدای مدافع حرم نصیب ما شد.
علیزاده با بیان این که هر ارگان فعال در این حوزه باید در راستای ارزشگذاری برای این اثر گام بردارد، اظهار کرد: این کتاب تاکنون مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است، شهدا الگوهای نوجوانان و جوانان ما هستند و در تلاشیم تا این افراد را به اعضای کتابخانهها معرفی کنیم. آمادگی برنامهریزی برای آثاری که در حوزه شهدا خلق میکنند را داریم.
نقد امری دوسویه است
ابراهیم باقری حمیدآبادی در این نشست گفت: در این کتاب تلاش میشود تا واقعیت ملموس و زنده شخصیت شهید روایت شود.
نویسنده و منتقد مازندرانی نقد و بررسی را امری دوسویه دانست و افزود: در کشورهای مدرن نقد بهعنوان امری برای جدا کردن سره از ناسره باب شد و همین امر سبب جایگیری برخی نویسندگان در رتبههای جهانی شد.
باقری مبنای نقد در ایران سدههای گذشته را جایگاه معنا و مفهوم عنوان کرد و گفت: نقد نباید مایه نگرانی تولیدکنندگان کتاب شود، بلکه باید مشوقی برای حرکت به جلو باشد. در دو دهه اخیر برخی نویسندگان آثارشان را برای در امان ماندن از نقد، پنهان میکنند یا نسبت به نقد موضع میگیرند، اما نقد به برطرف کردن معایب و بازدارندگی در راستای کیفیسازی کمک میکند.
نویسنده مازندرانی خاطرنشان کرد: کیفیسازی و کمیسازی نقد باید منصفانه باشد و روی ظرفیت اثر بیش از کاستیها تمرکز شود.
وی درباره شخصیت شهید اسدی از شهدای مدافع حرم در خانطومان اظهار کرد: درباره شهیدی صحبت میکنیم که به دنبال احقاق حقوق خانواده، وطن و شخصی خود بهمثابه انسان ایرانی- اسلامی بود. این کتاب برای ماندگاری و نه صرفا معرفی شخصیت شهید نوشته شدهاست.
باقری با اشاره به بستر خاطرهروایی کتاب بیان کرد: کتاب متنی ترتیبوار و متوالی دارد و سیر توالی خطی تولد تا بازگشت پیکر را به نقل از چندین نفر روایت میکند که هر کدام، بخشی از پازل شخصیت شهید اسدی را کامل میکنند.
وی روایتهای کتاب را بومی، ساده و متعلق به راویان دانست و گفت: در متن اثر تلاش شده تا امانت روایت و لحن راوی حفظ شود، چراکه حفظ اصل لحن روایت یک اصل در پژوهش و تدوین به شمار میآید.
باقری ادامه داد: از خوبیهای کتاب به حاشیه نرفتن و پرداخت صرف به شخصیت شهید است. نکته مهم دیگر این است که کتاب به حقایقی میپردازد که از ذهن راویان شاهد حقیقت روایت میشود، به زبان سادهتر روایت از زبان شاهد زنده عینی است. کسی نمیداند که تعداد زیادی از راویان در صحنه حضور داشتند و آنچه که دیدند را روایت کردهاند و نقلقول نیست.
نویسنده مازندرانی تاکید کرد: دنیا بهویژه فضای غرب، به واسطه بسترهای خاطرهوار جنگهای گوناگون، آثاری در قالب کتاب، فیلم و مانند آن تولید و بهعنوان قهرمانان بلامنازع به دنیا تحمیل کرد. این کتابها بسترهای حقیقی- روایی تاریخ ما به شمار میآیند و ظرفیت غنی تولید اثر و انتشار در سراسر دنیا هستند. باقری شهدای مدافع حرم را ارزشهای فرهنگی جامعه امروز دانست و گفت: این ارزشها نیاز به سرمایهگذاری برای شناخت در جامعه دارند، نقد اصلی به کسانی است که این کتابها را معرفی نمیکنند.
حاصل این کتاب فقط شهید اسدی نیست
فاطمه قنبری نویسنده اثر با اشاره به خطوط قرمز پژوهش در حوزه شهدای خانطومان گفت: همچنان در معذوریت بیان اطلاعات در این زمینه قرار داریم و جمعآوری اطلاعات کتاب به دلایل امنیتی دشوار بود.
وی درباره نخستین کتاب خود درباره شهید اسدی اظهار کرد: کتاب اول در سال ۱۳۹۶ با عنوان «تعزیه دریا» منتشر شد. تعزیه در روستای «امره»؛ بهویژه خانواده اسدی، جایگاه ویژهای دارد. حاصل این کتاب فقط شهید اسدی نیست و در آن تاریخ محلی، شهید اسدی و بازگشت پیکر وی به روایت همسرشان را میخوانیم.
این نویسنده خاطرنشان کرد: در ابتدای کار به فکر نوشتن شهید نیستیم بلکه توصیف میکنیم، چراکه قهرمان این کتاب از قبل حاضر بوده و من تنها راوی او به روایت مشاهدات و شنیدهها بودهام.
قنبری افزود: حق مطلب عظمت و زندگی شهید در این کتاب کامل ادا نشده، ۷۶ ساعت مصاحبه از شهید اسدی داریم که درواقع بستر پژوهش گستردهتر این شخصیت است.
برادرم در راه حفاظت از وطن و خانواده هیچ مانعی را نمیپذیرفت
در ادامه این نشست خواهر شهید سید جواد اسدی نویسندگان این حوزه را ماموران خداوند برای ثبت شهدا در تاریخ خواند و گفت: خواست خداوند این بوده که در راه شهدا گام بردارید، شهدا زنده هستند و نویسندگان این کتاب شهید ما را زندهتر کردند.
وی از انتشار مطالب کتاب در کانال شهید اسدی خبر داد و افزود: مطالب کتاب بهصورت روزانه برای دسترسی آسان و آشنایی افراد جامعه با شهید در کانال قرار میگیرد، چرا که شخصیت سیدجواد در بین فرزندان خانواده ما مستثتنی بود.
خواهر شهید اسدی با بیان این که شهید شخصیتی دستگیر و بخشنده داشت، خاطرنشان کرد: برادرم در راه حفاظت از وطن و خانواده هیچ مانعی را نمیپذیرفت.
انتهای پیام